اگه نمیخوای ماراتن بدوی، هیچ مشکلی نداره
دلایل خوب زیادی برای انجام ماراتن وجود دارند. اما انجام آن از روی اجبار یکی از این دلایل نیست.

بررسی علمی توسط: دکتر محمد آلی (دکترای فیزیولوژی ورزشی)
در هر برههای از زندگی دویدنتان، به احتمال زیاد این گفتگوها را خواهید شنید که همه درباره ماراتن حرف میزنند. خیلی زیاد هم حرف میزنند.
دوستان واقعیتان و دوستان آنلاین دوندهتان، پزهای فروتنانه خود را درباره دوهای طولانی به اشتراک میگذارند. وقتی در جال دویدن 5-کیلومتر و 10-کیلومتر هستنید، انها به شما خواهند گفت: من دارم برای ماراتن تمرین میکنم، من میخواهم با این مساتبقه برای ماراتن آماده بشم.
مقالات زیاد و پستهای زیادی هم در وبسایت ما با عنواینی مانند: تغذیه ماراتن، دویدن طولانی و …. منتشر شدهاند. و یا اینکه دوندههایی که توانسته مسافتهای طولانی را پشت سر هم بدوند. شاید با خواندن و مطالعه این نوع پستها، از خودتان خجالت بکشید چون برای ماراتن تمرین نمیکنید.
اما نباید چنین احساسی داشته باشید.
به عنوان یکی از نویسندههای یکی از کتابهای محبوب تمرینات ماراتن به اسم: راهنمای حرفهای ماراتن، امیدوارم که حرفهام را با گفتن این جمله خراب نکنم:
“مشکلی ندارد اگر ماراتن ندوید. نه این فصل، نه این سال و نه برای همیشه. شما میتوانید کلاً یک دونده مادامالعمر باشید اما حتی یک بار هم به دویدن ماراتن فکر نکرده باشید.”
البته که دویدن ماراتن عالی است. برای بسیاری از مردم، دویدن چنین مسافتی، یک نقطه عطف است، یک نقطه عطفی که احساسی از قدرت و توانمندشدن را به زندگی آنها تزریق میکند. برای دوندههایی که به طور اساسی سریعتر از سرعت تمرینیشان میدوند، دویدن ماراتن یکی از بزرگترین رضایتمندیهای مسابقهدادن است. حتی دوندههای باتجربه ماراتن هم همچنان از عظمت و بزرگی این رویداد، در شگفت میمانند، چون مسیر 42 کیلومتری آن، انواع چالشهای جسمانی و روانی را به بدن و ذهن دونده اعمال میکند.
اما «عالی» بودن به این معنا نیست که ماراتن نهایت و همهچیز دویدن است.
بالاخره، مسافت ۴۲.۲ کیلومتر یک عدد کاملاً قراردادی است، نه یک معیار مطلق؛ این مسافت معروف، فقط به خاطر جلب رضایت خاندان سلطنتی بریتانیا در المپیک ۱۹۰۸ انتخاب شد.
آیا اگر در راه برگشت از ماراتن، برچسب ماشینی را ببینید که رویش نوشته 43 کیلومتر، احساس کمارزشی میکنید؟
کسی که یک مسابقهٔ تریل ۵۰ کیلومتری را میدود، نه بیشتر از فردی که ماراتن دویدن است، دونده است، و نه کمتر از دوندگانی که 160 کیلومتر را پشت سر میگذارند.
ما میدویم چون دویدن به زندگیمان لذت، معنا و حس خوب میبخشد.
اگر برای تو این معنا در دویدن یک ماراتن است—چه همین ماه، چه ده سال پیش، چه در سال 1400 یا هر زمان دیگری—آفرین بر تو.
اگر برای تو این معنا در دویدن یک مایل رقابتی است، یا اصلاً رقابتنکردن، یا دویدن 43 کیلومتر انفرادی در دل طبیعت فقط برای دل خودت، باز هم آفرین بر تو.
و باز هم آفرین بر تو اگر به اندازهای که میخواهی، با سرعتی که دوست داری، و به هر دلیلی که برای خودت ارزش دارد، میدوی.
ما در زندگیمان به اندازه کافی “باید” داریم؛ لطفاً دویدن را با تبدیلکردنش به یکی دیگر از این بایدها خراب نکن. اجازه بده دویدن “خواستن” باقی بمونه.
– اسکات داگلاس (نویسنده کتاب راهنمای حرفهای ماراتن)













